شیرازیکا

وضعیت بهداشتی شهر شیراز در سال 1311 ش بر اساس اسناد موجود

یکی از موضوعات مهم شهری وضعیت بهداشت است. تا پیش از پزشکی نوین و تعلیمات بهداشتی در شهرها، به دلیل آلودگیهای زیاد به ویژه آلوده بودن آب شرب، بیماری های مسری زیاد بود و گاه این بیماری ها جان بسیاری را می گرفت.

در دوره اول پهلوی در جهت بهبود وضعیت بهداشتی شهرها و پزشکی نوین تلاش هایی صورت گرفت اما وجود مشکلات فراوانی مانند عدم آگاهی و مقاومت مردم، عدم رسیدگی مسولان و متولیان امور پزشکی و توجه زیاد به مرکز و بی توجهی به شهرستان ها روند تغییر وضعیت بهداشتی را کند می کرد.

در این مقاله تعداد شش سند مربوط به گزارش وضعیت بهداشتی شیراز در سال 1311 ش از طرف رییس بهداشت فارس به رییس ایالتی فارس نوشته شده است تا به رییس بهداشت کل کشور ارسال شود. بررسی این اسناد اطلاعات مفید و جالبی در مورد وضعیت بهداشت شیراز در آن دوره را در اختیار ما قرار می دهد.

کلید واژه ها : اسناد پزشکی، شیراز، اداره صحیه، مریض خانه، دواخانه

مقدمه :

نخستین تلاش ها در جهت بهبود وضعیت بهداشتی ایران و مبارزه با بیماری های مسری از سوی امیرکبیر صورت گرفت. مدرسه طب در دارالفنون ادامه دهنده این جریان بود اما تا دوره پهلوی این تلاش ها چندان جدی نبود. در دوره حاکمیت رضاشاه در جهت مدرن سازی کشور به طب نوین نیز توجه شد و به دنبال آن اداره صحیه کل در مرکز وضعیت بهداشتی بسیار از شهرها را مورد توجه و بررسی قرار داد. اداره کل صحیه در واقع در اواخر دوره قاجار شکل گرفت اما در دوره پهلوی به شکل گسترده تری به فعالیت پرداخت. در این زمان به دلیل اهمیت شهر تهران به عنوان پایتخت بیشترین هزینه و رسیدگی به امور بهداشتی معطوف به این شهر می شد و این ضعف بزرگی بود که تا آخر دوره پهلوی ادامه داشت و هیچگاه در مقایسه تهران به شهرستانها، شهرهای دیگر و حتی شرهای بزرگی مانند شیراز از امکانات مشابه در مرکز برخوردار نشدند. اسناد ی که در این مقاله مورد بررسی قرار می گید مربوط به اواخر سال 1311 است یعنی نزدیک به هشت سال از دوره پهلوی می گذرد و هنوز وضعیت بهداشتی شیراز نسبت به دوره قاجار با تحول بزرگ و عمیقی روبرو نشده است.

معرفی اسناد :

اسناد با نامه ای از طرف رییس صحیه ایالتی فارس آغاز می شود. رییس صحیه کل مملکتی وضعیت بهداشت شهر را از ایشان می خواهد و رییس صحیه ایالتی فارس در شش صفحه پاسخ خود را در اختیار استادار فارس قرار می دهد تا به تهران ارسال شود. این نامه به تاریخ 12/11/1311 به شماره 4231 با ضمیمه 6 ورق ارسال می شود. نامه در تاریخ 13/11/1311 به شماره 10299 در دفتر بایگانی ایالتی فارس ثبت می شود. شش برگ پیوست به نامه اصلی دارای شماره صفحه و تاریخ نیست. شماره سند در مرکز اسناد ملی 14659/293/98 است.

ویژگی های نوشتاری اسناد :

رسم الخط این اسناد هنوز متاثر از رسم الخط دوره قاجار است. به عنوان نمونه :

  •  از آ کمتر استفاده می شود. بجای آب، اب. بجای آن ، ان و واژه های متعدد دیگر.
  • بجای گ از ک استفاده می شود. کوارا بجای گوارا و دیکر بجای دیگر.
  • عدم استفاده از نتقطه در بسیاری از موارد. تاریح بجای تاریخ و البته ی نقطه ندارد و در تایپ کنونی واژه معادل نیست.
  • عدم استفاده از ه در جمع هه. کوچهای سنگ فرش بجای کوچه های و یا خانها بجای خانه ها.
  • استفاده ط بجای ت مانند اطاق بجای اتاق.
  • استفاده ازاصطلاحات قدیمی مانند عنقریب، مرضی ، محبس، کحال.

گزارش بهداشت شهر را فرد دیگری نوشته است و خط وی با خط رییس صحیه ایالتی فارس تفاوت دارد. هر دو خط زیبا و تقریباً خوانا است اما خط رییس صحیه ایالتی شکسته نستعلیق و زیباتر و اصوالی تر است و بنظر می رسد که در نزد استاد خوشنویسی تعلیم دیده است. در توضیح بیشتر باید گفت که تا اواسط دوره پهلوی و پیش از رواج استفاده از دستگاه تایپ نامه های اداری با خط دستنوشته ارسال می شد و داشتن خط خوش از محاسن مدیران بشمار می رفت در نتیجه بسیاری از افراد به تعلیم خط خوش رغبت زیادی داشتند غیر از اینکه در مدارس نیز خوشنویسی جز دروس اصلی بود. عموم دستنوشته های اداری در این دوره با خط خوشی نگارش یافته است.

بررسی و تحلیل اسناد :

پیش از تحلیل سندها بیان این نکته ضروریست که در سال 1310 ش در برخی نواحی شرقی و جنوبی و بیش از همه در کرمان بیماری وبا شایع شد و تلفات زیادی انسانی را بجای گذاشت.( منظورالاجداد،1388و179) بنظر می رسد که پس از این واقعه دردناک از اداره صحیه ایالات جنوبی خواسته شده که وضعیت بهداشتی شهرهای بزرگ را اعلام کنند که گزارش وضعیت بهداشتی شیراز نیز در همین راستا است.

 در سند اول احصاییه یا آمار سرشماری جمعیت شهر شیراز آمده است. بر طبق این سند جمعیت شیراز 60000 نفر بوده است. بر اساس این آمار موالید ذکور 1392 نفر و موالید اناث 1246 نفر است که مجموع تعداد موالید 2638 نفر است.

تعداد متوفیات 336 نفر ذکور و 247 نفر از اناث است که مجموع آن 538 نفر می شود. این تعداد در نسبت یک در هزار در مورد موالید 9/43 درصد و در مورد متوفیات 7/9 درصد است که از لحاظ جمعیت شناسی رقم خوبی بشمار می رود.

 در توضیح بیشتر باید گفت که در تاریخ ایران در منابع به شمارش جمعیت یک شهر اشاره شده است اما از آنجا که هدف اصلی از این شمارش برای اخذ مالیات بوده است نمی توان از آن به عنوان آمار سرشماری یاد کرد. برای نخستین بار در دوره قاجار و در سال1262 و به دستور ناصرالدینشاه جمعیت تهران سرشماری شد. هشت سال بعد این کار تکرار شد . در سالهای 1301 و 1311 همین سرشماری در تهران انجام شد که با چارچوب علمی تری همراه بود. در سال 1314 به منظور هماهنگی بین وزارتخانه ها شواری عالی آمار شکل گرفت و در خرداد ماه سال 1318 نخستین قانون سرشماری به تصویب شورای ملی مجلس رسید. در اجرای این قانون سرشماری جمعیت در دهم اسفند ماه همان سال در تهران آغاز شد. در طی دو سال 1319 و 1320 این سرشماری در 32 شهر انجام شد اما به دلیل وقایع سال 1320 و اشغال بخش هایی از ایران توسط متفقین این سرشماری به تعویق افتاد. در 15 اسفند ماه سال 1334 قانون آمار و سرشماری به تصویب مجلس شورای ملی رسید و مقرر شد که در سال 1335 اداره کل آمار عمومی تاسیس شود و در همان سال سرشماری عمومی نفوس اجرا شود. به این ترتیب سرشماری نفوس که مقدمات آن از قبل فراهم شده بود از 10 تا 25 آبان ماه سال 1335 اجرا شد. (عذرا نائینی، 1395، 2-3 )

با این توضیح باید گفت که از آنجا که در آن زمان سازمان و اداره رسمی برای ثبت جمعیت شیراز وجود نداشته است بیان تعداد جمعیت شیراز در این سند ارزش زیادی دارد هر چند که نمی توان به دقیق بودن این تعداد جمعیت اطمینان داشت زیرا که بر طبق سند، آمار بر اساس اطلاعات سجل احوال یا شناسنامه صورت گرفته و می دانیم که افرادی از روستاییان که مقیم شیراز بودند و حتی برخی از اهالی شهر شناسنامه نداشتند اما با این حال این آمار از واقعیت چندان دور نیست.

در این سند برای استان فارس هنوز از اصطلاح ایالت فارس استفاده شده است. این اصطلاح نیز مربوط به دوره قاجار است. در توضیح بیشتر باید گفت که برای نخستین بار قانون مدون تقسیمات کشور در دوره معاصر در دوره قاجار و در سوم شعبان سال 1285 هجری قمری به تصویب رسید. بر اساس این قانون مملکت محروسه ایران به ایالات و ولایات تقسیم می شود و ایران دارای 4 ایالت است که فارس و خراسان ایالت چهارم هستند.(محرمی و مهربان، 1385، 11) نخستین قوانین تقسیمات کشوری در دوره پهلوی در سال 1307 به تصویب رسید. مصوبات این قانون بیش از همه مربوط به تغییر نام برخی شهرها و روستاها بود. در سال 1316 پس از تاسیس فرهنگستان، اسامی استان، استاندار، شهرستان، فرماندار، بخش، بخشدار و ده و دهدار جایگزین ایالت، ولایت و بلوک شد و ایران به شش استان و 50 شهرستان تقسیم شد. ( همان 27) به دلیل مشکلات و نواقص این تقسیم بندی تنها سه ماه بعد تعداد استان ها به 10 استان و 49 شهرستان تغییر کرد که ایالت فارس در دوره قاجار استان هفتم بوده، شامل بهبهان، بوشهر، شیراز، فسا، آباده  و لار می شد. ( همان 27- 32 )

وضعیت شهری

در ادامه سند، وضعیت شهری شیراز مورد بررسی قرار می گیرد. در این مورد گزارشگر به این نکته اشاره می کند که شهر شیراز دو قسمت دارد، قسمتی که خیابانهای وسیع و میدان ها و باغهای عمومی دارد و قسمت قدیمی با کوچه های سنگ فرش. در توضیح بیشتر باید گفت که از حدود سالهای 1307 به مانند برخی شهرهای بزرگ دیگر شکل گرفتن بافت جدید شهر شیراز آغاز شد. از جمله مطالب جالب در این سند اشاره به باغ عمومی است. تا این زمان در شهرهای ایران با اصطلاح باغ عمومی که منظور پارک شهر است کمتر روبرو می شویم. باغ ها معمولاً ملک شخصی بودند و فضایی عمومی برای تفریح مردم و تفرجگاه وجود نداشت و تفرجگاهها در شیراز اماکن و فضاهای طبیعی در دشت و اطراف شهر بودند. این باغ های عمومی با اقتباس از پارک های عمومی در غرب ساخته شدند.

آب مشروب

در مورد آب شرب شیراز بنا به نوشته این سند آب شرب اهالی شیراز از سه طریق تامین می شده است. یکی بوسیله سه نهر اصلی که وارد شهر می شد. دوم چاههایی که در خانه ها حفر می شد و آب آن کمی شور بود و بالاخره آوردن آب از چشمه ها.

در توضیح بیشتر باید گفت که برای چند قرن آب شرب شیراز به همین شیوه تامین می شده است و آب نهر اعظم که مهمترین نهر تامین آب شیراز است وارد شهر شده توسط میراب ها به محلات می رفته است. البته در شیراز مانند بسیاری از شهرهای ایران به ویژه شهرهای جنوبی از آب انبار نیز استفاده می شده است و تا اواخر دوره قاجار این آب انبارها کارکرد داشته است. معمولاً آب انبارهای شهری به دو گونه اصلی بود یکی آب انبارهای عمومی که مخزن آن بزرگ و برای مصرف زیاد بود و آب انبارهایی که در خانه ها بود و بسته به مساحت خانه و وضعیت مالی صاحب خانه اندازه آن متفاوت بود.

نکته دیگر در مورد آب شرب، سقاخانه های شهری و سقایان دوره گرد بوده است که آنها نیز در تامین آب اما در میزان کم نقش داشتند. در شیراز قدیم از دوره سلجوقیان شاهد ساخت سقایه های متعدد توسط شاهان، امیران و بزرگان و اشراف بصورت وقف برای استفاده مردم هستیم. ( زرکوب،100:1390 ) سقایه مکانی برای نگهداری آب شرب است که کوچکتر از آب انبار است اما آب آن سالمتر است. همچنین سقایان در محلات آب را بصورت دستی و یا در مقدار بیشتر با چهارپا به محلات می بردند و با فروش آب، آب مورد نیاز مردم در میزان کمتری تامین می شد.

مستراح، امور احتساب، ازارله، زباله

در مورد مستراح مهمترین مساله چاه آنهاست که به چاه آب شرب در منازل نزدیک است و گزارشگر نگران طبقه زیرین خاک است که در صورت سفت نبودن موجب آلوده شدن آب شرب می گردد که گفته گزارشگر صحیح است اما معمولاً در شیراز غیر از اینکه عمق چاه آب شرب را بیشتر می کردند، فاصله چاه آب شرب و چاه مستراح نیز زیاد بود و مستراح در دالان ورودی و چاه آب شرب در گوشه حیاط تعبیه می شد. با این حال در برخی خانه ها که به دلیل مساحت اندک خانه این فاصله کم بود این خطر وجود داشت.

منظور از امور احتساب توزیع منظم و عادلانه آب شرب به خانه ها است. اندک بودن آب و دشواری انتقال سالم آن به منازل و تمیز نگه داشتن مجاری آب در شهرهای ایران و از جمله شیراز از مسائل مهم شهری بود که حکومت ها و بزرگان محلات برای نظم دادن به آن نظارت خاصی داشتند. از جمله افرادی که در شهرها در این مورد مسئولیت داشتند میراب ها بودند و در بسیاری از شهرها و از جمله شیراز این شغل بصورت موروثی در خانواده ها استمرار داشت. در شیراز هنوز فامیل خانوادگی میراب نهر اعظم وجود دارد.

طرز تغذیه، مسلخ

بر اساس این سند وضعیت تغذیه اهالی رضایت بخش نیست و در مورد مسلخ نیز چنین بر می آید که کشتارگاه جدیدی در حال ساخت است اما در این زمان ذبح حیوانات در نزدیکی شهر و اطراف دباغخانه انجام می شود. قلعه شازده بیگم و شیخ علی چوپان از جمله مراکز ذبح حیوانات در گذشته های نه چندان دور و پیش از تاسیس کشتارگاه جدید بودند. به دلیل عدم نظارت دامپزشک بر این کشتارها، احتمال سرایت بیماری از حیوان به انسان وجود داشت.

نکته جالب در این سند تعداد کشتار است که هر روز 150 راس گوسفند و بز و پنج الی شش گاو ذبح می شده است. با در نظر گرفتن اینکه هر گوسفند و بز حدود 20 کیلو گوشت داشته است و هر گاو 100 کیلو، روزانه 3500 کیلو گوشت به مصرف حدود 60000 نفر جمعیت شیراز می رسید. در این احتساب این رقم تقریبی را در نظر گرفتیم و چنانکه گفته شد احتمالاً تعداد جمعیت بیشتر بوده است اما در عوض تعداد نوزادان و کودکان را در نظر نگرفتیم. اگر هر وعده غذایی را حدود 250 گرم گوشت برای 4 نفر در نظر بگیریم، بنظر می رسد که وضعیت تغذیه مردم مناسب بوده است. غیر از آنکه چنانکه  گفتیم در اطراف شهر نیز حیوان ذبح می شده است که در این آمار قید نشده است حال چرا گزارشگر از وضعیت بد تغذیه مردم سخن می گوید تنها بنظر می رسد که منظور گزارشگر وضعیت تغذیه بصورت عمومی است و مثلاً وضعیت مصرف سبزی و میوه را نیز در نظر داشته است.

نکته دیگر آنکه در شیراز قدیم تنها یهودیان از گاو استفاده می کردند و کشتار پنج یا شش گاو در یک روز بیانگر حدود 80 هزار نفر یهودی در شیراز است که یقیناً این تعداد جمعیت یهودی نه در شیراز و نه اطراف شهر و شهرستان های نزدیک در آن زمان ساکن نبودند. بنظر می رسد که اشتباه گزارشگر در عدم تفکیک گوساله و گاو است زیرا که در شیراز از گوشت گوساله استفاده می شده است و گوشت گاو را بیشتر یهودیان مصرف می کردند. تحلیل دیگر آن است که طبقات پایین اجتماع از گوشت گاو که ارزانتر بود استفاده می کردند اما بنظرم گزارشگر گوساله و گاو را تفکیک نکرده است.

برنجزار، باتلاق و سایر پرورشگاههای پشه

گزارشگر از باتلاق وسیعی در هفت فرسخی شیراز یاد می کند که به دلیل نزدیک نبودن روستاهای اطراف خشکاندن آن ضروری نیست اما بهتر است اهالی تا دیر وقت و شبها در ناحیه باتلاق نمانند.

این باتلاق احتمالاً در مسیر رودخانه کر واقع بوده است زیرا که برنج زارهای شیراز در همان ناحیه است. همچنین وجود پشه های مالاریا و سالک در آن نواحی در گذشته بسیار زیاد بوده است و هنوز هم پشه سالک در این ناحیه مشاهده می شود.

امراض

بنا به نوشته نویسنده مالاریا خیلی فراوان است. ذوسیطاریای آمیبی و باسیلی موجود است و منظور از این بیماری، بیماری اسهال آمیبی است که در گذشته در شهرهای ایران بسیار رایج بود و به گفته نویسنده مدت بیست روز است که تیفوس مشاهده نشده است. در توضیح بیشتر باید گفت که بیماری تیفوس از بیماری های بسیار شایع در آن زمان و پیش از بهبود وضعیت بهداشتی بوده است. به دلیل وجود شپش در خانه ها و مراکز عمومی ریشه کن کردن این بیماری بسیار دشوار بود. به گفته گزارشگر سل موجود است اما زیاد نیست و دلیل آن نیز مشخص است که سل از بیماری هاییست که زودتر از دیگر بیماری های مسری مهار شد.

امراض مقاربتی شایع است. متاسفانه در آن دوره این بیماری در شهرهای مختلف ایران بسیار شایع بود و بیش از همه دو بیماری سوزاک و سفلیس رواج داشت و در نزد عموم مردم بیماری سفلیس از بیماری های سخت به شمار می رفت تا آنجا که در فرهنگ عامه به آن بیماری کوفت می گفتند و در فحش و ناسزا نیز از این اصطلاح بسیار استفاده می شد و هنوز نیز در حالی که عموم مردم معنای آن را نمی دانند از آن استفاده می کنند، کوفت بگیری یا کوفته که در قدیم منظور همین بیماری بوده است.

 به گفته گزارشگر سالک و پشه خاکی زیاد است. در آن زمان بیماری سالک بسیار شایع بود و مردم و به ویژه دختران و زنان بیش از همه از گزیده شدن صورت خود نگران بودند زیرا که چهره آنها را تغییر می داد.

تراکم شایع است و منظور از آن بیماری چشمی تراخم است که به دلیل گرد و خاک زیاد و آلودگی هوا این بیماری شایع بود.

جذام خیلی کم است. بیماری جذام در آن زمان تا حدود زیادی کنترل شده بود.

روماتیسم مفصلی زیاد است . وجود رطوبت در خانه ها از عوامل اصلی شیوع این بیماری بود. 

دفتر صحیه، مطب عمومی، دواخانه

بحث گزارشگر در مورد تهیه داروی بیمارستان شهر است و در پایان به این نکته اشاره می کند که تعداد مراجعه کنندگان مطب عمومی مریضخانه دولتی شیراز بطور متوسط روزی 120 نفر است.

مریض خانه ها

  1. در مورد مریض خانه دولتی شهر است که دارای بیست تخت خواب است. این مریض خانه دو طبقه است و گزارشگر تجهیزات آن را نوشته است. این مریض خانه همان مریض خانه حیدرعلی خان عزالملوک مشهور به بیمارستان حیدری است که وقف شده و در اختیار دولت است.
  2. مریض خانه قشونی که دارای شصت تخت خواب است و داروخانه آن مخزن داروهای فارس است. اینکه بیمارستان نظامی از بیمارستان دولتی تجهیزات بیشتری دارد و انبار دارو است بیش از همه به حاکمیت رضاشاه باز می گردد. در این دوره نظامیان قدرت زیادی داشتند. از آنجا که رضاشاه خود خاستگاهی نظامی داشت،در مرکز استانها غیر از والی یا استاندار، ستاد ارتش وجود داشته، رییس ستاد قدرتی بیش از والی یا استاندار داشت در نتیجه بیمارستان نظامی شرایطی بهتر از بیمارستان دولتی داشت.
  3. بیمارستان شیر و خورشید.
  4. مطب های شخصی که یکی از آنها مربوط به چشم پزشکی است.
  5. مریض خانه انگلیسی ها : اگرچه فعالیت پزشکی مسیونرهای انگلیسی در شیراز از اواخر دوره قاجار آغاز شد اما در سال 1303 شمسی، شاهزاده عبدالحسین فرمانفرما والی سابق فارس قطعه زمینی را که در خارج از دروازه باغ شاه از غلامحسین اعتماد التجار خریده بود، با هدف تاسیس مریض خانه عمومی وقف کرده و ریاست آن را در اختیار “کار” پزشک مسیونر انگلیسی قرار داد. این پزشکان انگلیسی زیر نظر انجمن تبلیغی کلیسا معروف به C.M.S   فعالیت می کردند ( حیدری، 18:1397)

این بیمارستان در سال1309 رسماً فعالیت خود را آغاز کرد. این بیمارستان در شیراز با نامهای مختلفی شناخته می شد. بیمارستان انگلیسی ها، بیمارستان مرسلین انگلیسی، بیمارستان مرسلین و مریض خانه انگلیس ها. در این سند از این بیمارستان با عنوان مریض خانه انگلیسی ها یاد شده است اما در شیراز و در بین مردم از دهه چهل شمسی این بیمارستان به بیمارستان مرسلین و پس از انقلاب به بیمارستان مسلمین معروف شد.

محبس

در سند به محبس قدیمی شیراز که دارای شش اطاق است اشاره می کند. اینکه این محبس بسیار کوچک و تنگ است، حمام مخصوص ندارد و اینکه وضعیت بهداشتی زندانیان خوب نیست.

به احتمال قریب به یقین منظور از این محبس ارگ کریمخانی است زیرا که از اواخر دوره قاجار تا زمان انقلاب اسلامی از ارگ به عنوان زندان استفاده می شد و اگر چه حدود چهل سال بعد در دهه پنجاه زندان جدید عادل آباد ساخته شد اما به دلیل وجود ساختمان های شهربانی در جلو ارگ کریمخانی، از این محل همچنان به عنوان زندان استفاده می شد تا اینکه در دهه شصت با خراب کردن ساختمان شهربانی قدیم و انتقال آن به انتهای خیابان سمیه و نزدیک به چهار راه باغ تخت زندانیان نیز به عادل آباد منتقل شده، ساختمان ارگ کریمخانی توسط سازمان میراث فرهنگی مرمت شد و مورد استفاده فرهنگی قرار گرفت.

اطباء، دواسازان، قوابل، لابراتوارها

بنا به گفته سند در آن زمان در شیراز 55 پزشک مشغول فعالیت بودند که 45 نفر از آن پزشکان آزاد بودند که از این میان دو نفر انگلیسی، یکنفر هندی و یکنفر یونانی بودند و بقیه در ادارات مختلف از جمله بلدیه، نظمیه و قشون مشغول بکار بودند.

تعداد داروسازان 11 نفر است که یکنفر داروساز قشون و 10 نفر آزاد هستند. تعداد قابله ها 3 نفر بودند که یکنفر از آنها انگلیسی بود.

از محتوای سند چنین بر می آید که در بین دست اندرکاران طب جدید، قابله ها یا ماماها جایگاه کمتری دارند و اگرچه از ماماهای شهر خواسته شده تا به اداره صحه آمده برای وضع حمل نوزاد و بریدن بند ناف آموزش ببینند اما از این کار استقبالی نمی شود و بیشتر مردم همچنان از قابله های بومی استفاده می کنند.

متفرقه

در این قسمت آمده است که مسایل مختلفه مربوط به احداث یک موسسه باکتریولوِی و تهیه واکسن ضد هاری و مایه آبله و همچنین مسائل مربوط به امور پرسنلی و ملزومات در صحیه کل تحت مطالعه است، بعلاوه صحیه کلی در نظر دارد صحیه فارس را از صحیه قرنطینه های جنوب کما فی السابق مجزی سازد زیرا اداره کردن این دو قسمت در شیراز بطور مطلوب غیر ممکن است.

در برگ ششم از این اوراق آمده است که سواد مطابق اصل است و به مهر کابینه صحیه ایالتی فارس ممهور شده است.

نتیجه :

اسناد موجود مربوط به تاریخ پزشکی، اطلاعات باارزشی در مورد وضعیت پزشکی و بهداشت عمومی در اختیار ما قرار می دهند. اسنادی که در این مقاله بررسی شد مربوط به سال 1311 است و چنانکه در مقدمه گفته شد بررسی این اسناد به ما می گوید که وضعیت بهداشت عمومی شیراز به عنوان یکی از پنج شهر بزرگ ایران و مهمترین شهر در جنوب کشور با تحول بزرگی همراه نبوده است و به ویژه وضعیت آب در این شهر اسفبار است. همین مشکلات آب و آبرسانی است که تا یک دهه دیگر ادامه می باید و در سال 1322 به فاجعه بزرگی تبدیل می شود. در اسناد دیگری که مربوط به فاجعه بیماری حصبه در شیراز است از سوی مسولین بهداشتی گزارشی به مرکز ارسال می شود و وقوع خطری بزرگ پیش بینی می شود و از مرکز می خواهند که هر چه زودتر برای وضعیت آبرسانی شیراز چاره ای بیندیشند و اتفاقاً در این اسناد راهکار ارایه می شود و هزینه چندانی نیز ندارد اما غفلت مسولان شهری و مرکز نشینان موجب شد که فاجعه بزرگی در شیراز رخ داده، نزدیک به دو پنجم از جمعیت شیراز بر اثر بیماری حصبه فوت کنند.

موضوع اسناد این مقاله مربوط به حدود ده سال پیش از آن واقعه اسفبار است. بررسی این اسناد نشان می دهد که از آن زمان یعنی از ده سال پیش مشکلات شیراز در وضعیت بهداشتی و کمی و کاستی ها و راهکارها را به مرکز اطلاع داده بودند اما در طی این ده سال تلاشی جدی و اساسی در جهت بهبود وضعیت بهداشتی شهر صورت نمی گیرد و در تقسیم شهر به دو بخش بافت قدیم و بافت جدید، بافت قدیم عملاً به حال خود رها می شود و با انتقال مراکز اداری و ساخت خانه و انتقال برخی از اهالی شهر به بافت جدید، عملاً بافت قدیم بسیار آسیب پذیر می شود و اتفاقات ناگوار بعدی ریشه در همین بی توجهی به بافت قدیم شهر دارد، در حالی که هنوز اکثر مردم شیراز در این بخش زندگی می کنند و اتفاقاً بافت جدید در برابر بافت قدیم شهر از روح شهری و نشاط زندگی بهره اندکی دارد.

نویسنده : دکتر مصطفی ندیم

منتشر شده در “مجله ی تاریخ پزشکی” در زمستان 1397

error: امکان کپی‌برداری وجود ندارد!