شیرازیکا

صلح، امنیت و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز دینی و نقش آن در توسعه محیط زیست

(مطالعه موردی: باغ در شیراز)

      شیراز مرکز استان کهن فارس از لحاظ جغرافیایی روی خط اعتدالی واقع است. خطی که در فاصله کوتاهی در جنوب به منطقه گرمسیری و در شمال به منطقه سردسیری منتهی می‌شود. ارتباط آب و هوای اعتدالی شیراز و رفتارهای اجتماعی ساکنان این شهر در طول تاریخ، با تأثیری متقابل همراه بوده است‌‌؛ به همین جهت، برخی از حاکمان این شهر بیش از هر چیز به مسأله آب، آبادانی و ساخت باغ و بستان توجه داشته‌اند. از جمله مهم‌ترین نشانه‌های توجه به محیط زیست در شیراز نزد مردم، بزرگان و حاکمان، ساخت باغ است. باغ‌هایی که بر نشاط و لطافت هوا در این شهر افزوده است. در تاریخ شیراز هرگاه که امنیت اجتماعی و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز و احترام به باورهای مردم نمود بیش‌تری داشته است، به حفظ و احیای محیط زیست و از جمله باغ‌ها نیز توجه بیش‌تری شده است.

      در این مقاله برآنیم تا ارتباط آب و هوای اعتدالی شیراز، هم‌زیستی مسالمت‌آمیز و تأثیر آن بر محیط زیست و به ویژه تأسیس، احیاء و حفظ باغ‌ها را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهیم.

مقدمه

معنای صلح

      در مورد معنا، مفهوم و خاستگاه مفهوم واژه صلح بین محققان غربی اختلاف نظر وجود دارد.برخی امنیت را ریشه و اساس اندیشه صلح می‌دانند و برآنند که امنیت، تلاش‌های غریزی انسان را که هدفش ایجاد محیطی انسانی و حمایت‌کننده است ترغیب می‌کند ( بوتول، 21:1371).

      آنچه تقریباً همه جامعه‌شناسان و محققان بر آن اتفاق نظر دارند این است که معنا و مفهوم صلح در مفهوم جنگ نهفته است و تا جنگی نباشد صلحی نیست و برعکس؛ تا آنجا که صلح را نجنگیدن گفته‌اند؛ چنان‌که بوتول صلح را یک حالت گروهی از انسان‌ها می‌داند که حاکم بر سرنوشت خود هستند و از لحاظ سیاسی، مرگ و میر گروهی و آدم‌کشی جمعی هدایت شده و سازمان‌یافته را شامل نمی‌شود ( همان:38). این در واقع همان نجنگیدن به معنا و مفهوم صلح است و اگر بخواهیم توصیف و معنای بهتری را در نظر بگیریم صلح، تفکری حاکم بین جمعی است که در مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی، حل اختلافات و تضادها، رفتارها و اعمال خود را با مسالمت‌جویی پیش می‌برند.

      شاید بتوان همین مسالمت‌جویی را بهترین راه برای شناخت مفهوم صلح دانست؛ اما از یک نکته اساسی نمی‌توان غافل بود که در هر حال و در بین هر قوم و ملتی، با هرگونه رفتار فردی و اجتماعی، حالت صلح یک وضعیت بسیار شکننده است که در بین برخی اقوام و در برخی شرایط، با چند کنش متفاوت دست‌خوش تزلزل می‌شود.

      بین اقوام کوچک و ملل بزرگ، بیش از همه دو نوع کنش در برهم زدن صلح و ایجاد جنگ موثر است. یکی کنشی که ناشی از حملات گروه‌های خارجیست و دوم کنش متأثر از حالت خود پرخاشگری یا اختلافات و برخوردهای داخلی در یک سرزمین و یا بین یک قوم می‌باشد.

      اگرچه طی قرن اخیر، با رشد علوم انسانی، از جمله جامعه‌شناسی و روانشناسی اجتماعی در مورد صلح تحقیقات خوبی انجام شده است؛ اما از آنجا که عمر جنگ و صلح به درازای عمر تمدن بشریست، از گذشته‌های دور در مورد صلح بحث و نظرات مختلفی ارائه شده است و می‌توان در آثار فلاسفه یونان و متفکران سده‌های میانه در این باره مطالبی بدست آورد. در واقع از دوره باستان و با تشدید جنگ‌ها، صلح و معنا و مفهوم آن مورد توجه متفکران قرار گرفته است.

      در قرن اخیر سازمان ملل متحد با هدف ایجاد صلح در جهان و احقاق حقوق بشر تشکیل شد؛ چنان‌که در فصل اول ماده 1 آمده است :

” حفظ صلح و امنیت بین‌المللی و بدین منظور به عمل آوردن اقدامات دسته‌جمعی موثر برای جلوگیری و برطرف کردن تهدیدات علیه صلح و متوقف ساختن هرگونه عمل تجاوز یا سایر کارهای ناقض صلح و فراهم آوردن موجبات تعدیل و حل و فصل اختلافات بین‌المللی با وضعیت‌هایی که ممکن است منجر به نقض صلح گردد و با شیوه‌های مسالمت‌آمیز و طبق اصول عدالت و حقوق بین الملل” ( شایگان، 11:1372).

      در تاریخ ایران، حاکمان، امیران و پادشاهانی بودند که با رفتار خود به ویژه در برخورد با اسیران و پیروان دیگر ادیان، با صلح و مسالمت رفتار کرده و هم از بعد اسلامی و هم بعد انسانی در جهت صلح و دوستی گام برداشته‌اند. یکی از این افراد، امیر عضدالدوله دیلمی است. عضدالدوله حاکم بویه‌ای زمانی که در شیراز و بغداد بود، با رفتاری مسالمت‌آمیز زمینه پیشرفت شیراز و افزایش اقتدار حکومتش را فراهم ساخت و شهر شیراز نیز با وجود آب و هوایی اعتدالی و پیشینه فرهنگ و تمدن غنی، این بستر را بهتر و بیش‌تر فراهم ساخت.

      این جستار بر آن است تا رفتار مسالمت‌آمیز عضدالدوله در دوره حاکمیتش به ویژه در شیراز را مورد تبیین و بررسی قرار دهد.

صلح و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز در اسلام

      در فرهنگ سیاسی و فقه اسلامی، واژه و مفهوم صلح از اهمیت خاصی برخوردار است. در قرآن و دیگر متون اسلامی این واژه کاربرد زیادی دارد. هم‌چنین از مهم‌ترین آموزه‌های دین اسلام، تأکید بر صلح و هم‌زیستی است و اسلام به عنوان مبنای ایجاد صلح جهانی به این مسأله توجه زیادی داشته است و بیش از هر چیزی قرآن مسلمانان و دیگر مردمان را به صلح و زندگی مسالمت‌آمیز دعوت می‌کند:

“یا ایها الذین امنوا ادخلوا فی السلم کافه و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین “

” ای اهل ایمان، همگی در عرصه تسلیم و اطاعت (از خدا) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید،که او نسبت به شما دشمنی آشکار است.” (سوره بقره: ۲۰۸)

      در قرآن آمده است که حتی در برخورد با دشمنان و زمانی‌که باید حالت دفاعی داشت، اگر دشمنان به حالت صلح گرایش داشتند، باید از آن صلح استقبال کرد و خداوند از پیامبر می‌خواهد که صلح کند:

“و ان جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل علی الله انه هو السمیع و العلیم”

” و اگر دشمنان به صلح گرایند، تو هم به صلح گرای و بر خداوند توکل کن که یقیناً او شنوا و داناست. سوره انفال، ۶۱”

      در قرآن واژه‌های دیگری نیز وجود دارد که معنا و مفهوم آن مترادف صلح است؛ مانند کلمه “سلم”. چنان‌که آمده است دهخدا واژه صلح را ” آشتی و صلحی که در مقابل جنگ باشد” معنا می‌کند. واژه سلام به معنای در امان بودن نیز از سلم گرفته شده است. در نتیجه دو واژه سلام و صلح از لحاظ معنایی با هم بسیار نزدیک هستند و واژه‌های سلم، سلامت و سلام در لغت به معنای برکنار بودن از آفات بیرونی و درونی چون حسد، شک، کفر و ریا.

      به مانند واژه صلح و صلح‌طلبی در برابر دشمنان، در قرآن آمده است که در برخورد با جاهلان به سلام به معنای صلح روی آورید:

” و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما ” (فرقان ۶۳)

      واژه صلح از لحاظ لغوی به معنای آشتی، سلم، تراضی میان متنازعین، سازش و مقابل حرب و جنگ آمده است ( دهخدا۱۳۲۴۸:۱۳۳۴).

      در فرهنگ عمید نیز تقریباً همین تعریف آمده است. صلح (دست کشیدن از جنگ با عقد قرارداد) (عمید ،1366:1375).

      در مجموع باید گفت که طبق آیات و احادیث نبوی، اسلام دین صلح‌جوی و به دور از دشمنی و کینه ورزی است و مسلمانان و دیگر پیروان ادیان را به صلح و دوری از دشمنی و جنگ ترغیب می‌کند. در عرف بین‌الملل نیز به رفتار مسالمت‌آمیز و مهم‌تر از آن مداخله مسالمت‌آمیز اشاره شده است:

      ” حفظ صلح به معنای حقیقی مداخله مسالمت‌آمیز در مواردی است که طرف ثالث در مقام یک مرجع بی‌طرف، به منظور مساعدت به فیصله اختلاف میان دو طرف یا بیش‌تر اقدام می‌نماید. این مفهومی از حفظ صلح است.” ( شایگان،12:1372)

 اعتدال هوا

      موضوع جغرافیا، ارتباط جغرافیا و فرهنگ یک شهر و سرزمین، موضوعی است که تحقیق در آن پیشینه کهنی دارد. از نخستین محققان در این زمینه ابن خلدون مورخ و جامعه‌شناس مشهور مسلمانان است. نظریات ابن خلدون برای سال‌ها به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نظریات جامعه‌شناسانه برای شناخت اقوام، ملل و تمدن‌ها مطرح بود؛ چنان‌که در غرب افرادی مانند منتسکیو از نظریات جغرافیای ابن خلدون برای ارائه نظریات خود استفاده زیادی می‌کردند.

      ابن خلدون جوامع را به دو دسته اصلی جامعه حضری و جامعه بدوی تقسیم می‌کند و برای هر کدام از آن‌ها ویژگی‌هایی را بر می‌شمارد ( ابن خلدون،75:1362). یکی از واژه‌های کلیدی نزد ابن خلدون، عصبیت است. در نظر وی عصبیت با شکل‌گیری تمدن‌ها و دولت‌ها رابطه مستقیمی دارد. عصبیت نزد جوامع بدوی بسیار بیش‌تر از جوامع حضری یا شهری است و به همان میزان تباهی نیز نزد جامعه بدوی کم‌تر است و همین مسأله موجب برتری جوامع بدوی بر جوامع شهری می‌شود و تمدن یا دولت جدیدی شکل می‌گیرد؛ اما پس از چندی اخلاق و روحیه ساکنان جدید شهر تغییر می‌کند و آن‌ها نیز مانند پیشینیان آلوده تباهی‌های شهر می‌شوند و بدین‌سان با حمله مجدد اقوام بدوی، تمدن دیگری شکل می‌گیرد و این سیر هم‌چنان ادامه دارد. در نتیجه در نظرات ابن خلدون جامعه شهری جامعه‌ای منتهی به تباهی است. می‌توان نظرات ابن خلدون در مورد شهرها را بازتابی از مشکلات شهرها در زمان حیاتش دانست.

      یکی از موضوعات مهم در نظر ابن خلدون، تفاوت شهرها در توسعه و پیشرفت مادی و معنوی است. وی شرایطی را برای رسیدن شهرها به پیشرفت و دور بودن از تباهی، نابودی و غرق شدن در فساد بر می‌شمارد. از بین هفت شرط برای شهری مناسب نزد ابن خلدون، تنها یک مورد مربوط به جمعیت است و دیگر شرایط با محیط جغرافیایی ارتباط دارد؛ از جمله این‌که شهر از لحاظ دفاعی از ویژگی طبیعی مناسبی برخوردار باشد، یا کنار جنگل باشد، یا به دریا نزدیک باشد و این‌که نزدیک شهر چراگاه‌های مناسب و زمین‌های حاصلخیز باشد.  یکی از شرایطی که ابن خلدون برای ایجاد شهری مناسب و آماده برای پیشرفت مادی و معنوی بسیار مهم می‌داند، داشتن هوای معتدل است ( همان:150).

      در نظر نخست، این ویژگی چندان مهم به‌نظر نمی‌رسد؛ اما زمانی‌که ویژگی جغرافیایی شهرهای معروف و به ویژه شهرهای تاریخی و فرهنگی را مورد بررسی قرار می‌دهیم به این ویژگی طبیعی یعنی هوای اعتدالی بر می‌خوریم. در این‌جا نظر جامعه‌شناس معروف مسلمان ابن خلدون در مورد نقش هوای اعتدالی در پیشرفت یک شهر را با شهر شیراز مقایسه می‌کنیم.

شیراز و اعتدال هوا

      استان فارس دارای سه تنوع آب و هوایی است. ناحیه گرمسیری، ناحیه سردسیری و ناحیه معتدل. شمال استان فارس در ناحیه سردسیر واقع است و جنوب استان در ناحیه گرمسیر و بین این دو ناحیه، یک خط اعتدالی وجود دارد که شیراز روی آن واقع است ( شواتس، 36:1372)؛ به همین دلیل در شیراز گرمای تابستان هرگز مانند گرمای جنوب استان نمی‌باشد و سرمای زمستان نیز سردی آب و هوای شمال فارس را ندارد. وجود گل‌های رنگارنگ و گیاهان متنوع در این شهر، برخاسته از آب و هوای اعتدالی آن است؛ اما مهم‌ترین ویژگی طبیعی، ساخته هنر دست و ذهن ساکنان این شهر در طول تاریخ که یادآور اعتدال هوای اعتدال ذهن و زبان اهالی این شهر است، در باغ‌های آن تبلور یافته است ( ویلبر،1388: 228-185). نه تنها در مشرق زمین که حتی در اقلیم پر باران کشورهای اروپایی نیز نمی‌توان این تعداد باغ‌های ساخته شده در این شهر در طول تاریخ را یافت.

      هم اینک نیز باغ‌های شیراز، عرصه خودنمایی انواع گل‌ها، ریاحین، گیاهان، درختان ثمری و سایه‌انداز است و باغ‌هایی که چند قرن قدمت دارد، هنوز در این شهر محل تفریح، تفرج و محل گذر و گذار اهل دل و ذوق و هنر است.

      به گفته زرکوب شیرازی: ” عرصه دارالملک شیراز زبده ممالک روی زمین بل مربع رباع ربع مسکون افتاده. سواد شهر شیراز بر مثال مردمک چشم جهان‌بین ممالک تواند بود، گویا نسخه نزهت‌نامه بهشت برین است. اگرچه فردوس در دنیا توان یافت. کوچک مبین، که مگر بازار بزرگ او است که زیب روی زمین است. چهار بازارش به شکل هفت فلک آرایش کرده، خانه فردوس که بر وی خوان نعمت گسترده طراوت ریاض بساتین، اسم سمرقند بر گوشه طاقچه نسیان نهاده. شمال مشگ‌آگینش در حلبه رهان امتحان، مصلی هوای مصلای او گشته، حدیقه بهشت آثار باغ بنفشه او از قافیه بنفشه در جهان تنگ‌تر نموده.” ( زرکوب،61:1390)

      به گفته مقدسی، هوای شیراز در تابستان و زمستان معتدل است، آب روانش سبک، آب چاهش شیرین و نزدیک، مردمش مرفه، بازرگان و با بیگانگان مهربان هستند ( مقدسی، ۱۳۶۱: ۶۴۱).

      شیراز در دوره پیش از اسلام، ناحیه بزرگ با آبادی‌ها و جوامع انسانی پراکنده بوده است ( ابن بلخی،  ۱۳۷۴: ۳۱۸)؛ اما تحقیقات نشان می‌دهد که در دو ناحیه قصر ابونصر و قلعه پهن دژ، سکونتگاه‌های بزرگی وجود داشته است ( مصطفوی، ۱۳۷۵: ۷۷).

      برخی شهر شیراز را در عهد باستان، پادگانی برای شهر معروف استخر می‌دانند؛ اما در الواح ایلامی یافت شده در تخت جمشید، از شیراز با نام شهر راز زیاد شده است (سامی، ۱۳۴۷: ۱۶). این صفت و ویژگی راز و رمز شیراز، پس از اسلام بیش‌تر نمایان می‌شود؛ چنان‌که در قرون نخستین پس از اسلام، شیراز جایگاه عرفان و میعادگاه عارفان بزرگ است. ابن‌خفیف از نخستین عارفان بزرگ است که پس از مرگش برای چند قرن آرامگاهش زیارتگاه اهل دل است و مشتاقان زیادی از مناطق دور و نزدیک برای زیارتش به شیراز می‌آیند و در ربات شیخ ساکن می‌شوند.

      در موضوع جایگاه عرفان در شیراز سخن بسیار است؛ اما نکته مهم جایگاه عارفان شیرازی در عرفان ایرانی و شیوه زندگی و نگرش آن‌ها به انسان، جامعه و دنیاست. به طور خلاصه باید گفت که همین آب و هوای اعتدالی، بر عرفان و عارفان این شهر تأثیر زیادی گذارده است. مکاتب عرفانی این شهر از ابن‌خفیف گرفته تا روزبهان بقلی و حافظ و دیگران، اهل کشف و شهودند و مهم‌تر آن‌که از یک‌سو نگری و جزم‌اندیشی به دور.

     شعر پارسی نیز چه در قالب و چه مضمون، به شدت وامدار شعرای شیرازی است و دو شاعر بزرگ پارسی‌گوی یعنی سعدی و حافظ، در این هوای قدسی اعتدالی نفس کشیده‌اند و ذهن و زبانشان در گرو این هوای پاک و سالم بوده است. 

آل‌بویه و شیراز

      یعقوب لیث صفاری در سال  255 ه.ق برای مبارزه با خلیفه از سیستان راهی بغداد شد و در راه مدت کوتاهی در شیراز توقف کرد ( حسینی فسایی،209:1378). در همین مدت کوتاه کافی بود تا شیفته این شهر شده و اثری به عنوان یادگار از خود به جای گذارد؛ مسجد جامع عتیق که قدیمی‌ترین اثر اسلامی در فارس است ( ویلبر،1378).

      پس از دوره صفاریان، فارس و به ویژه شیراز در زمان آل‌بویه، به پیشرفت زیادی در ابعاد مختلف دست یافت.خاستگاه آل‌بویه از منطقه شمال ایران و نواحی دیلمیان بود. سه پسر بویه یعنی علی، حسن و احمد در سایه تلاش و سخت‌کوشی خود موفق به کسب قدرت و یافتن روزنه‌ای در شکاف بزرگ سیاسی برخاسته از درگیری‌های گسترده در شمال و مرکز ایران شدند.ابتدا کرج، سپس اصفهان و بالاخره قسمت بزرگی از فارس به تصرف این سه برادر درآمد. جدا از سخت‌کوشی و اتحاد بین برادران و پذیرش بزرگ‌تری و رهبری علی از سوی دو برادر دیگر از جمله عوامل مهم پیروزی‌های آنان بود.

      بزودی دایره قدرت آن‌ها وسیع‌تر شده و به مرکز خلافت عباسی یعنی بغداد، نیز رسید و خلیفه از روی ترس و به ناچار قدرت آن‌ها را تایید کرده و به هر کدام از سه برادر، لقب اهدا کرد. علی با نام عمادالدوله، حسن، رکن‌الدوله و احمد، معزالدوله لقب یافتند.

      عمادالدوله در شیراز مستقر بود، پسری نداشت و از بیماری سخت خود نیز آگاه بود. پس چون مرگ را نزدیک دید، از برادرش رکن‌الدوله خواست تا پسرش فناخسرو را با خود به شیراز آورده تا او را جانشین خود کند. رکن‌الدوله با پسرش به شیراز آمد. بزودی فناخسرو با اعلام رسمی از سوی عمادالدوله، جانشین او معرفی شد ( فقیهی، 149:۱۳۶۵ و پرویز، 211:1315).

      عمادالدوله مدت کوتاهی پس از جانشینی درگذشت و فناخسرو با لقب عضد‌الدوله برتخت امارت آل‌بویه تکیه داد. رکن‌الدوله چند ماهی در شیراز ماند و در همین مدت کوتاه نیز قناتی ساخت که در حیات مادی و معنوی شهر شیراز نیز تأثیر زیادی گذارد ( بهروزی 1354: 7-85). آب رکن‌آباد در شعر حافظ هر اهل ادبی را به یاد شیراز می‌اندازد.

      دوره حکومت عضدالدوله در شیراز، یکی از درخشان‌ترین ادوار تاریخ و فرهنگ این شهر است. عضدالدوله  نیز مانند بسیاری از حاکمانی که وارد این شهر شدند، تحت تأثیر آب و هوا، روحیه حاکم بر ساکنان این شهر و قداست آن به عمران و آبادانی روی آوردند. شیراز بر این مردان تأثیر گذارد و این مردان بزرگ نیز در اعتلای این شهر از بعد مادی و معنوی، آستین همت را بالازده و تلاش زیادی کردند.

      اقدامات عضدالدوله در شیراز را می‌توان از دو جنبه مورد بررسی قرار داد.

الف) بعد مادی

      مهم‌ترین اقدام عضدالدوله، فعالیت‌های عمرانی وی بود. شیراز در پی اقدامات عمرانی عضدالدوله پیشرفت زیادی کرد و بیش از همه اقتصاد و تجارت در این شهر مورد موجب توسعه آن شد. اهم این فعالیت‌ها عبارتند از:

  • ساخت کاخ و عمارت‌های دیوانی: امیر در چند نقطه شیراز کاخ‌ها و بناهای رفیع برپا کرد؛ از جمله در جنوب شیراز شهر کَرد فناخسرو را ساخت ( زرکوب،74:1390).
  • ساخت بازار بزرگ که به بازار سوق‌الامیر معروف شد  ( ابن بلخی321:1374 و زرکوب ،68:1390).

فلسفه ساخت این بازار مهم‌تر از ساخت خود آن است. درگذشته نبردهای زیادی بین امرا و پادشاهان در می‌گرفت و هر امیری برای خود تعدادی سرباز و سردار داشت. از جمله مشکلات این نیرو‌ها تعرض آن‌ها به مردم بود. سربازان در شهر بارها مردم عادی را مورد تعرض قرار می‌دادند و در این‌گونه موارد، امیران و شاهان به دلیل نیاز به نیروی نظامی مماشات کرده و یا حق را به نیروی نظامی خود می‌دادند. عضدالدوله برای مقابله با این مشکل اجتماعی سیاست جالبی را در پیش گرفت. وی در بخش جنوب شرقی شیراز، ناحیه بزرگی را به سربازان و سپاهیان اختصاص داد. در کنار این شهر بازار بزرگی ساخته شد که سپاهیان زمانی‌که در جنگ نیستند، در این بازار به فعالیت‌های اقتصادی مشغول باشند. با این شیوه هم سپاهیان و خانواده‌شان دارای محل سکونت خاصی شدند، هم این‌که از تعرض به مردم جلوگیری شد و هم به رونق اقتصاد و تجارت شهر کمک کرد.

  • فیل‌خانه عضدی: امیر عضدالدوله برای مصارف جنگی تعدادی فیل از طریق بندر سیراف به شیراز آورد.  به گفته زرکوب: 

” نقل است که عضدالدوله را دوازده فیل جنگی بود به وقت محاربت با قابوس سبب هزیمت قابوس، آن دوازده فیل بودند. عضدالدوله فیلان را عظیم عزیز داشتی. بعد از آن‌که به شیراز مراجعت نمود، از برای فیلان گنبد بساخت و در آن وقت آن را فیل‌خانه عضدی گفتندی.” ( همان :۷۳)

  • ساخت بیمارستان یا دارالشفا: این بیمارستان برای چند قرن پس از آل‌بویه، جایگاه خود را حفظ کرد.

 پزشکان بزرگ به درمان بیماران مشغول بودند ( ابن بلخی، 322:1374). به گفته افسر، اینک محل کوچکی در محله لب آب به نام دارالشفا موجود است و قبر عالم مشهور سید شریف جرجانی در آن واقع است. این محل به احتمال زیاد همان بیمارستان دوره عضدالدوله است ( افسر، 47:1374).

  • توجه به آب و رشد کشاورزی: این اقدام امیر را باید بزرگترین خدمت او به شیراز و ناحیه بزرگی از فارس دانست؛ چنان‌که تنها اثر عضدالدوله همین توجه به آبرسانی، کشاورزی و سد معروف امیر یا بند امیراست. امیر روی رودخانه کُر سد بزرگی احداث کرد و  و در پی آن، زمین‌های زیادی به کشت اختصاص یافت ( زرکوب، 73:1390).
  • کتابخانه عضدی: مقدسی در سفری که در همین شیراز داشته است، به‌طور مبسوط از کتابخانه‌ای که

عضدالدوله  در شیراز ساخته است یاد می‌کند و این‌که این کتابخانه در قسمتی از کاخ امیر قرار داشته است و در آن کتابداران و کفیلان به کار مشغول بودند. در این کتابخانه انواع کتب با ارزش و مفید وجود دارد. کتابخانه از بخش قفسه‌ها و مخازن تشکیل شده و همه این‌ها از چوب ممتاز ساخته شده است. روی هر قفسه نیز به تفکیک عناوین و مطالب به صورت فهرست تهیه شده است ( مقدسی،…….).

ب) بعد معنوی

      امیر عضدالدوله دیلمی، غیر از اقدامات عمرانی و فعالیت‌های زیر ساختی، به مسائل معنوی هم توجه خاصی داشت و واقع آن‌که امیر به خوبی می‌دانست که هر اقدام مادی بدون توجه به معنویات، هیچ ارزشی ندارد. شهر شیراز هم در این راستا جایگاهی بود ‌که بسیاری از امیران را به توجه به معنویات فرا می‌خواند. امیر در این بعد به دو مسأله توجه ویژه‌ای داشت. اولی امینت اجتماعی و دیگری تسامح مذهبی، ایجاد فضایی برای هم‌زیستی مسالمت‌آمیز بین گروه‌های اجتماعی و مهم‌تر از آن پیروان ادیان و مذاهب و فرق بود. بحث اصلی این جستار همین هم‌زیستی مسالمت‌آمیز بین پیروان ادیان در زمان آل بویه در شیراز است.

شیراز، آل‌بویه و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز

      عضدالدوله، امیر آل‌بویه، زمانی می‌زیست که خلیفه مسلمانان در بغداد می‌زیست و در آن زمان خلیفه رهبر دینی مسلمانان به‌شمار می‌رفت. زمانی‌که خلفای عباسی به عنوان رهبر دینی نزد مسلمانان محسوب می‌شدند، کسب مشروعیت برای امیر و سلاطین بسیار مهم بود. دادن لقب به امیران، خود یکی از راه‌های کسب مشروعیت بود؛ اما امیر عضدالدوله برای نخستین‌بار در تاریخ ایران بعد از اسلام در ارتباط با خلیفه و دستگاه خلافت، سیاست جدیدی در پیش گرفت و آن آوردن نام عضدالدوله در کنار خلیفه در خطبه نماز جمعه بود.

      تا پیش از ورود عضدالدوله به بغداد، در خطبه‌هایی که روزهای جمعه یا اعیاد در بغداد ایراد می‌شد، جز نام خلیفه نام فرد دیگری برده نمی‌شد. فقط امکان داشت نام امیرانی که در خدمت خلیفه بودند و تنها در شهرهای تحت ولایت ایشان در خطبه ذکر گردد ( فقیهی، ۲۳۴:۱۳۶۵). در واقع در مورد عضدالدوله باید گفت که خلیفه مقابل عمل انجام شده قرار گرفت. زمانی‌که عضدالدوله از خلیفه خواست تا نام او را در خطبه بیاورند، خلیفه پذیرفت. در قسمتی از خطبه آمده است که:

      ” … پس شادمانه خداوند را سپاسگزار باشید و دعا کنید امیرمومنان و عضد دولت او و تاج ملتش، سرور امین و مدافع از حریم او، همان کسی که از پرستش نعمت‌های آن جهانی  بینماک است…” ( صایی، 1346: 13-112).

      مهم‌ترین نتیجه و اثر به‌کار بردن نام عضدالدوله در خطبه در کنار نام خلیفه، کسب مشروعیت برای وی نزد مسلمانان بود. واقع آن‌که خلفا در دوران آل‌بویه اعتباری جز همان مشروعیت نداشتند و امیران بویه هر وقت می‌خواستند توان آن را داشتند که آن‌ها را خلع و یا دیگری را نصب کنند؛ اما به دلایل مصالح سیاسی و مذهبی و نیاز به مشروعیت آنان، خلیفه و دستگاه خلافت را حفظ می‌کردند.

      تا  این زمان به فرمان حاکمان و قضات، تنها توسط خلیفه انجام می‌شد؛ اما عضدالدوله این منصب مهم را نیز شخصاً به عهده گرفت. این اقدام عضدالدوله، دست او را برای انجام کارهایش و به ویژه رفتار مسالمت‌آمیز با گروه‌های مختلف اجتماعی و به ویژه پیروان ادیان باز گذاشت.

      در این‌جا به نمونه‌های مختلفی که دال بر سیاست هم‌زیستی مسالمت‌آمیز عضدالدوله در شیراز است اشاره می‌شود .

حمایت  از پیروان ادیان دیگر در برابر تعصبات دینی

      فارس در دوره آل‌بویه یکی از پایگاه‌های مهم دین زرتشتی بود و شهر کازرون از مهم‌ترین مراکز این دین در فارس به‌شمار می‌رفت. بنا به نوشته کتاب‌های تاریخی در قرن چهارم هجری قمری، تا مدت‌ها حاکم کازرون زرتشتی بوده است. نام این حاکم خورشید مرزبان یا خورشید مجوسی بود

( محمود بن عثمان، 143:1339). زرتشتیان در این شهر قدرت زیادی داشته‌اند. پس از درگیری‌های مکرر ابواسحاق کازرونی، بسیاری از زرتشتی‌ها مسلمان می‌شوند، اما زرتشتیان هم‌چنان در شهر کازرون زندگی کرده و از پایگاه اجتماعی خوبی برخوردار بودند. ابن زرکوب مورخ قرن هشتم ه.ق، نیز با بیان این گفته این مطلب را نیز اضافه می‌کند که ابواسحاق همواره با طوایف گبران و لشکرکفار محاربت کردی، از این معنی او را شیخ غازی  می‌گفتند ( زرکوب ۱۵۰:1390 و مظفریان 24:۱۳۵۳). هم‌چنین محمود بن عثمان از درگیری شیخ ابواسحاق با مسیحیان در کازرون یاد می‌کند؛ اما بنا به شواهد موجود در همین کتاب باید گفت که تعداد مسیحیان کازرون در این زمان نسبت به زرتشتیان بسیار کم‌تر بوده است ( محمود بن عثمان، 1339: 118-116، 27،28).

      نکته جالب و مهم، برخورد حاکم آل‌بویه با ابواسحاق کازرونی در مورد وی با زرتشتیان و مسیحیان است. پس از درگیری‌های شیخ ابواسحاق با غیر مسلمانان، فخرالملک وزیر آل‌بویه، شیخ را به شیراز فراخوانده، درباره اعمالش از او توضیح می‌خواهد ( همان،۱۱۸-۳۷۹،۱۱۶). زمانی به اهمیت کار عضدالدوله پی می‌بریم که متوجه شویم شیخ ابواسحاق کازرونی عارف بزرگ کازرون و فارس در زمان حیاتش از چه جایگاهی بین مردم برخوردار بوده است. جایگاهی که غیر از منزلت بخشیدن به وی از او و خانقاهش قدرت بزرگی ساخته بود.

      ابن اثیر نیز به فتنه‌ای که در سال ۳۶۹ ه.ق بین مسلمانان و زرتشتیان به وقوع پیوست یاد می‌کند و این‌که وقتی در اثر این فتنه تعدادی از زرتشتیان کشته شدند، امیر به شدت به حمایت از آن‌ها برخاست و حتی مسببین این فتنه را با شدت و حتی خشونت تنبیه کرد ( ابن اثیر،۱۲۴:۱۳۵۱).

      رفتار مسالمت‌آمیز عضدالدوله تنها به درگیری مسلمانان با غیر مسلمانان خلاصه نمی‌شود. در زمان عضدالدوله، درگیری بین شیعیان و اهل سنت در شهر مهمی چون بغداد هم‌چنان وجود داشت. رفتار تعصب‌آمیز معزالدوله در بغداد موجب شد تا بین سال‌های ۳۶۱ تا ۳۶۳ بین شیعیان و سنی‌ها درگیری شدیدی به وجود آید ( فقیهی، ۲۰۳:۱۳۶۵)؛ اما در زمان عضدالدوله بغداد آرامش بیش‌تری یافت. عضدالدوله به شدت از وعظ و خطابه واعظان هر دو فرقه عیله یکدیگر جلوگیری کرد ‌و حتی برخی از علویان صاحب نفوذ را به فارس تبعید کرد ( کرمر، ۸۱:۱۳۷۵) و این در حالی است که عضدالدوله شیعی بوده، در اجرای آیین‌های شیعی جدیت خاصی داشت.

      جالب آن‌که در سپاه دیالمه و عضدالدوله از فرقه‌های مختلف شیعی، سنی و نژادهای مختلفی مانند ترکان استفاده می‌شد و عضدالدوله چنان رفتار کرده بود که در این سپاه با گروهای مختلف مذهبی و نژادی مشکلی به وجود نمی‌آمد ( خوب نظر،۱۷0:۱۳۸۰).

وجود بزرگان غیرمسلمان در دستگاه حکومتی امیر

      از ویژگی‌های مهم حکمرانی عضدالدوله، شایسته‌سالاری و استفاده از همه نیروها است. در واقع عضدالدوله در دوره حکومتش به شایستگی و توانایی افراد بیش‌تر از دین و مذهب آن‌ها توجه داشت و در به کارگیری پیروان ادیان دیگر حتی در مهم‌ترین مناصب هیچ‌گونه تعصب خاصی نداشت؛ چنان‌که نصربن هارون مسیحی از وزیران وی بود ( متز،۶۸:۱۳۶۲ و فقیهی،۴۸۸:۱۳۶۵).

      خزانه‌دار و معتمد مالی عضدالدوله ابونصر خواشاده یکی از زرتشتیان بود ( فقیهی:همان صفحه).

علی بن عباس پزشک مخصوص عضدالدوله نیز زرتشی بود ( همان:258). پزشک معروف دیگر در آن زمان جبرئیل بی عبیدالله بن بختیشوع نسطوری که در خدمت عضدالدوله بود ( ابن اصیبعه،206:1960).

      یکی از علل استفاده از بزرگان غیرمسلمان، تعداد زیاد پیروان این ادیان در فارس بود؛ چنان‌که اصطخری در این مورد می‌گوید:

      ” و در پارس گبرکان و ترساآن و جهودان باشند و غلبه گبرکان دارند و جهودان اندکی می‌باشند و کتاب‌های گبرکان در آتشکده و آداب گبرکی هنوز در میان پارسیان هست و به هیچ ولایت اسلامی چندان گبر نباشد که در ولایت پارس که داراملک ایشان بوده است.” ( اصطخری،121:1340)

      مقدسی سیاح و جغرافیدان در سفر به شیراز از دیدن تعداد غیرمسلمان و آزادی آن‌ها در انجام مراسم مذهبی تعجب کرده و به زبان گله چنین می‌گوید که:

      ” مجوسان در آن‌جا بی‌نشانه راه می‌روند.” ( مقدسی، 640:1361)

و در جای دیگر می‌گوید:

      ” در جشن های کافران، بازارها آذین‌بندی می‌شود.”(همان: همان)

و یا اینکه

      ” آداب گبران به‌کار برده شود.” ( همان: همان)

      از منابع دوره آل‌بویه چنین مستفاد می‌شود که در این دوره تعداد مشایخ، عرفا و دانشمندان بسیار زیاد بوده است و این عده را گروهی در بر می‌گیرد که در شیراز ساکن بودند و گروهی که با شناخت شیراز و آزادی مذهبی و امنیت اجتماعی در آن به این شهر آمده، در آن مأوا گزیدند.

      عیسی بن جنید شیرازی تعدادی از این بزرگان را معرفی می‌کند، از جمله شیخ باهلی، ابواحمد عبدالرحمن بن فضل شیرازی، ابو عبدالله ‌الحسین‌ بن‌ احمد البیطار، ابابکر زاهد، ابوعبدالله محمد بن خفیف ( ابن خفیف) و ده‌ها نفر دیگر ( عیسی بن جنید شیرازی، 1364).

فرجام سخن

 صلح در برابر جنگ یکی از قدیمی‌ترین دغدغه‌های بشر بوده است. آنچه بیش از همه در طول تاریخ بر هم زننده صلح و دوستی بوده، تهاجم بیگانگان به یک سرزمین، قوم، درگیری‌ها و اختلافات داخلی در یک سرزمین و بین یک قوم بوده است. یکی از مهم‌ترین عوامل درگیری‌های داخلی اختلاف نژاد، فرق و مذاهب است.

      در سرزمین ایران با وجود تنوع نژادها، زبان‌ها، فرق و ادیان، این درگیری‌ها اجتناب‌ناپذیر بوده است و در این میان بیش از همه رهبران دینی و حاکمان در ایجاد صلح و یا برعکس دامن زدن به اختلافات نقش داشته‌اند.

      دوره حاکمیت آل‌بویه در ایران و به ویژه دوره حکومت عضدالدوله دیلمی در شیراز یکی از ادوار درخشان در ایجاد صلح و دوستی بین اقوام، ادیان و فرق مذهبی است. آنچه موجب این صلح و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز می‌شد، سیاست‌های مذهبی و اجتماعی عضدالدوله بود.

      عضدالدوله با این‎‌که فردی شیعه و به باورها و عقاید خود بسیار پایبند بود، بیش از هر چیز به صلح بین مردم و شایسته‌سالاری در استفاده از نیروی انسانی مورد نیازش می‌اندیشید. به همین روی، در دربار وی دانشمندان، پزشکان، دبیران و وزیرانی بزرگ بودند که مسلمان نبودند و عضدالدوله با رفتار بزرگ‌منشانه خود این افراد را به خدمت به جامعه و دربار خود تشویق می‌کرد. عضدالدوله با پیروان ادیان و مذاهب نیز چنین رفتاری داشت و اگر از سوی افراد و گروهی نسبت به پیروان یکی از ادیان تعرض و یا بی‌حرمتی مشاهده می‌کرد به سختی به تنبیه افراد خاطی می‌پرداخت و برای او شیعه و سنی و یا ترک و دیلمی تفاوت نداشت.

      نتیجه این رفتار عضدالدوله، پیشرفت شهر شیراز در زمان او بود؛ چنان‌که شیراز در دوره آل‌بویه یکی از بهترین ادوار خود را سپری ساخت. در این راستا شهر شیراز نیز با وجود پیشینه غنی فرهنگی بر عضدالدوله تأثیر گذارد و او را به سوی رفتار مسالمت‌آمیز ترغیب کرد.

      شهری که در قرون نخستین از مراکز مهم عرفان به ‌شمار می‌رفت و عارفان بزرگی در آن زندگی می‌کردند، دارای خانقاه و مراکز مذهبی بودند و در اقصی نقاط ایران و حتی خارج از ایران، پیرو و مرید داشتند، افرادی چون ابن خفیف.

منابع

  • قرآن مجید (1394) ترجمه حسین انصاریان. خط عثمان طه. قم: هزاره دانش.
  • ابن اثیر، عزالدین علی ابن اثیر. (1351) ترجمه علی هاشمی حائری. ج15، تهران: انتشارات علمی.
  • ابن اصیبعه (1960) عیون الانبیاء فی طبقات الاطبا. بیروت.
  • ابن بلخی. (1374) فارس‌نامه ابن بلخی. توضیح و تحشیه منصور رستگار فسایی. شیراز: بنیاد فارس‌شناسی.
  • ابن خلدون، عدالرحمن. (1362) مقدمه ابن خلدون. ج1.ترجمه محمد پروین گنابادی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
  • اصطخری، ابراهیم. (1340) مسالک و ممالک به کوشش ایرج افشار. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
  • افسر، کرامت الله. (1374) تاریخ بافت قدیمی شیراز. تهران: نشر قطره.
  • بوتول، گاستون. (1371) جامعه‌شناسی صلح. ترجمه هوشنگ فر خجسته. تهران: نشر شیفته.
  • بهروزی ، علی نقی. (1354) بناهای تاریخی و آثار هنری جلگه شیراز. شیراز : اداره کل فرهنگ و هنر استان فارس.
  • پرویز، عباس. 1315. از طاهریان تا مغول. ج اول. تهران، شرکت مطبوعات.
  • حسینی فسایی، میرزا حسن. (1378) فارس‌نامه ناصری. تصحیح منصور رستگار فسایی. تهران: امیرکبیر.
  • خوب نظر، حسن. (1380) تاریخ شیراز. به کوشش جعفر موید. تهران: سخن.

– دهخدا، علی اکبر. (1334) لغت‌نامه دهخدا. جلد نهم. زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی. تهران: انتشارات موسسه لغت‌نامه دهخدا.

– زرکوب شیرازی، ابی الخیر.1390. شیرازنامه. تصحیح و توضیح از اکبر نحوی. شیراز، دانشنامه فارس.

– سامی، علی. (1347) شیراز. شیراز: چاپ‌خانه موسوی.

– شایگان، فریده. (1372) عملیات حفظ صلح سازمان ملل متحد. تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.

– شواتس، پاول. (1372) جغرافیای تاریخی فارس. ترجمه کیکاوس جهانداری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.

– صابی، ابوالحسن هلال‌بن‌محسن.1346. رسوم دارالخلافه. ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.

– عمید، حسن. (1357) فرهنگ عمید. جلد دوم. تهران: امیرکبیر.

  • عیسی بن جنید شیرازی (1364) تذکره هزار مزار. به تصحیح و تحشیه نورانی وصال. شیراز:کتابخانه احمدی شیراز.

– فقیهی، علی اصغر. (1365) آل‌بویه و اوضاع زمان ایشان، تهران، صبا.

– کرمر. جوئل ل. (1375) احیای فرهنگی در عهد آل‌بویه، انسان‌گرایی در عصر رنسانس اسلامی. ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.

– متز، آدام. (1362) تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، جلد اول، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران‌: امیرکبیر.

– محمود بن عثمان. (1339) فردوس المرشدیه فی اسرار الصمدیه (سیرت‌نامه شیخ ابواسحاق کازرونی)، به کوشش ایرج افشار، تهران، چاپخانه مجلس.

– مصطفوی، سید محمد تقی. (1375) اقلیم پارس، آثار تاریخی و اماکن باستانی فارس. تهران: اشاره.

– مظفریان، منوچهر. (1353) دو عارف از کازرون. شیراز، اداره کل فرهنگ و هنر فارس.

-مقدسی، ابوعبدالله محمد ابن احمد. (1361) احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم. ترجمه علینقی منزوی . تهران: شرکت مولفان و مترجمان ایران.

– ویلبر، دونالد. (1387) مسجد عتیق شیراز. ترجمه افرا بانک. تهران: فرهنگستان هنر.

– ………… (1388) باغ‌های ایران و کوشک‌های آن. ترجمه مهین‌دخت صبا. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. 377و 378

کلید واژه: باغ، شیراز، هم‌زیستی مسالمت‌آمیز، محیط زیست، صلح.

نویسنده : دکتر مصطفی ندیم

error: امکان کپی‌برداری وجود ندارد!